دل آرام



بایگانی

Unknown

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۸۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ

سرخوش ز سبوی غم پنهانی  ِخویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی  ِ خویشم

در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چون آینه خو کرده به حیرانی  ِخویشم

لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل طوفانی  ِ خویشم

یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی  ِ خویشم

از شوق شکرخند لبش جان نسپردم
شرمنده ی جانان ز گرانجانی  ِ خویشم

بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی ‌ ِ خویشم

هر چند ، امین!
بسته ی دنیا نی ام
اما
- دل بسته ی یاران خراسانی  ِ خویشم!-



پ.ن : این بار نگاهت با همیشه فرق داشت
هر چند اصرار داشتی که اشتباه می کنم
و من هم نگذاشتم شفاها توضیح دهی!
اما...
میدانی گاهی این ... ها مجالی میشوند
برای گناه هایی که هنوز پشیمانشان نیستم!
برای نگاه هایی که گاهی که دلم را می جویم
جز آنها چیز دیگری در خاطرش نمانده است

اما میدانم که همیشه علتی لطیف بوده
برای همه ی این سه نقطه ها !
و تمام سکوت ها...

تو بهتر میدانی چرا !

پ.ن : در بی خبری از تو صد فاصله من پیشم
تو بی خبر از ما و من بی خبر از خویشم!

تا من بدیدم روی تو ...

۸۵/۱۰/۲۶

نظرات (۳)

عالی بود! :دی
حاجی ترکوندی............دمت گرم :دی
دیگه چی بگم آقا خودش همه چی رو گفته محمد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی