Unknown
گر چه پیدا برد ، دل از دست من
آمد و بر جان من پنهان نشست
چون مرا تنها بدید آن ماه روی*
گفت تنها بیش از این نتوان نشست!
چون ز جانان این سخن بشنید جان
خویش را درباخت و ، سرگردان نشست
*در حکم آن بنده ی خدا ! که وقتی بر ماه قدم گذاشت
و به زمین بازگشت در یک مصاحبه ی مطبوعاتی تاکید کرد
که نتوانسته است خدا را مشاهده کند!
ما نیز نفهمیدیم که چرا شاعران ایران زمین و پارسی گوی
سطح ماه را - با این همه لک و پیس- به روی یار
مانند کرده اند !
زین میان از حضرت عطار با آن همه یال و کوپال عرفانی
و سیر آفاق و انفس و کهکشانی
چنین ابیاتی بعید به نظر می رسد!
پ.ن : همیشه می دانستم اما نمی فهمیدم که از روی زمین
تنها یک طرف ماه را میشود دید!
پ.ن : این عکسی هم که می بینید رو حسین فرستاده!
با توجه به کامنت هایی که گذاشته ضمن
یادآوری کلاس پاسکال و
سایر وقایع مربوطه عرض می کنیم که
متاسفانه یا خوش وقتانه! هیچ کدوم از پست های بلاگ من
مدتی است که مخاطب نداره و دلیلش هم ساده اس
و اونم اینه که مخاطبی دیگه وجود نداره!!!
حالا هی بیا و ...
پ.ن : در دانشکده های مدیریت کمتر کسی است که با
واژه ی قورباغه ی پخته! آشنا نباشد~
دستور کار : قورباغه را اگر در آب جوش بگذارید بلافاصله
به بیرون از دیگ می پرد!
اما اگر در آب با دمای معمولی قورباغه را بگذارید و
سپس دمای آب را بالا ببرید قورباغه نمی فهمد!
و آنقدر دما بالا می رود که می پزد!
به نظر من سیاست فعلی بر ضد ایران همین قورباغه ی پخته است!
و اگر ما در شرایط عادی بمانیم قطعا ضرر می کنیم و
بهتر است از پتانسیل های معقول و جسورانه برای فرار از این دیگ استفاده
کنیم...به نظر من دستگیری نظامیان انگلیسی کار خوبی بود!
خیلی چاکرم