Unknown
جمعه, ۲۵ خرداد ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ
ای شفق است یا فلق؟
مغرب و مشرقم بگو
من به کجا رسیده ام
جان دقایقم بگو
آینه در جواب من - باز
سکوت می کند
باز چه می شود مرا
ای تو حقایقم بگو
جان، همه شوق گشته ام.
طعنه ی ناشنیده را
در همه حال خوب من
با تو موافقم
بگو!
پاک کن از حافظه ات
شور غزل های مرا
شاعر مرده ام بخوان
گور علایقم بگو ،
-با من کور و کر- ولی
واژه به تصویر مکش
منظره های عقل را
با من سابقم! بگو !
من که هر آنچه داشتم
اول ره گذاشتم
حال برای چون تویی
اگر که لایقم بگو!
یا به زوال می روم
یا به کمال می رسم
یکسره کن کار مرا
بگو که عاشقم
بگو!
پ.ن : چی بگم؟
چیزه تازه ای که نیست!
آسمان دلش گرفته است...
-ترجیع بند هر روز در پاریس!-
پ.ن : یک تصمیم سریع!
خدا کنه سخت پشیمون نشم!
طبق معمول!
۸۶/۰۳/۲۵
خیلی خوشحالم که با وبلاگتون آشنا شدم
زیبا و خواندنی بود
منتظرتون هستم
بای