Unknown
پنجشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ
چراغی در آن دشت
سوسو نمی زد
و رامشگر باد
چنگی به تار هیاهو نمی زد!
مرا دید
و خندید
و در باد گم شد...
زنی باستانی
زنی ارغوانی
که گیسوی آشفته اش
با دلم مو نمی زد!
سید حسن حسینی
پ.ن : منو ببخش ...
پ.ن : به من میگه : تمام شیرینی این دیدار دوباره
به تلخی خداحافظی اش نمی ارزد!
زندگیه عجیبیه!
...
۸۶/۰۴/۲۱
وبلاگتون قشنگه
دیدم بیکارم گفتم یه خدمتی کرده باشم
واستون یه آرام نوشتم و یه سایه انداختم دورش ..
گفتم شاید به دردتون بخوره و اگه مایل بودید بندازیدش بالای وبلاگتون جای قبلی.اینم آدرسش>>>
http://i12.tinypic.com/64333tj.jpg
موفق باشی گلم
بای