Unknown
فزت و رب الکعبه!
۱. بمیرم دل...تو را دیوانه کردند!
۲. تصویر من رو از شهر شهید پرور شیراز دریافت می کنین!
از این جایی که هستم صدای مهیب تیشه به خوبی
احساس میشه که احتمالا کار فرهاد نباشه!
به هر صورت هیچ خواب شیرینی در کار نیست!
۳. «اگر مجنون دل شوریده ای داشت...»
لیلی تا حالا به یه جایی رسیده بود!!!
۴. یعنی واقعا جای شکرش باقیه که زلزله نیومده!
راه ها همه بسته و همه جا برف و مرف!
خیر سر همه شون هم یه اتوبوس خوب براشون گرفته بودم
که به علت برف نرسید به اصفهان!
اینا لطف کردن یه اتوبوس از این بنزهای چهل و هفت خسته
با این صندلی زرشکی ها بهمون دادن!
البته آقای راننده دید ما خارجی! هستیم خیلی مرام گذاشت و
جلوی چشم همه ی مسافرین از پارچ جادویی اش که با دست مبارک
خودشون توش استکان میزدن و چایی پر میکردن بهمون تعارف کردن!
تازه گفتن بهشون بگو : ایران دوست آمریکاس!!!
۵. من دقیقا ۵ دقیقه رفتم توی مسجد شیخ لطف الل.. ( ریچادلله سیلور من!)
نماز بخونم...برگشتم دیدم مثل مگس که دور عسل جمع میشه
دوستام رو محاصره کردن و اینا هم چه با شور و شعف
دارن به ابراز احساسات بقیه پاسخ میدن!!!
اصلی ترین سوال ایرانی ها اصولا از خارجی ها اینه :
نظر شما در مورد ما چیه!!!
البته یه سوال زیبا ی دیگه هم پرسیده بودن که :
به نظر شما ایران میتونه عضو اتحادیه اروپا بشه؟!
۶. من نمی دونم چرا همه ی ایرانی ها دوست دارن از کشورمون
تصویری زیبا به خارجی ها ارائه بدن..
هر کدوم از اینا یه راهنما به زبون بسته ی خودشون همراشونه
که توضیحاتی در مورد ایران داده و به نظرم اکثرا اغراقه!
به هر صورت...در بعضی از جاهای سفر جدا به اینا سخت گذشته
مخصوصا قسمت اتوبوسش...ولی من جدا داشتم لذت می بردم
و هی بهشون می گفتم اینم بخشی از واقعیت هاس!
احتمالا تهران که برسیم یه سر ناصر خسرو هم ببرمشون!
۷. بمیرم دل...!
لا اله الا الله!!
نزدیک بود یه چیزی بگم!