دل آرام



بایگانی

من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت...

دوشنبه, ۱ بهمن ۱۳۸۶، ۱۲:۳۰ ق.ظ

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو!
پیش من جز سخن شمع و شکر
هیچ مگو!

گفتم ای عشق!
من از چیز دگر می ترسم
گفت :
آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو!



۱. دیدمش...
اگر درست همانی باشد که همیشه بوده
و من تازه شناختمش!
اگر درست منطبق بر چشم های من
برای خستگی های قریب به یقینم
آمده باشد...

۲.  مرا فریب باش...آرام کن!

۸۶/۱۱/۰۱

نظرات (۸)

گفتم این چیست بگو  زیر و زبر خواهم شد
گفت  می باش چنین زیر و زبر     هیچ مگو
عشق است و آتش و خون

درد است و داغ دوری

کی می توان نگفتن

کی می توان صبوری ..
نماز شام غریبان چو گریه آغازم      
به مـویـه‌هـای غـریبانـه قـصـه پـردازم

به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار      
که از جهان ره و رسم سفر بر اندازم

۱ رو یه جوری گفتین آدم فکر می‌کنه اما زمان رو ...
نه اصلا و ابدا چنین برداشتی نمیشه ازش!
و
این رو به دلیل وظیفه نوشتم
و گرنه هر کی هر چی دلش می خواد فکر کنه!
به من چه!
آقای بازرگان آقای بازرگان
دندونتونو موش خورده؟؟ :دی

....
جز اتوبوس ولوو  و  سیر و سفر هیچ مگو...:دی

از ترمینال شیراز این پیام رو دریافت می کنید!
فکر نمی‌کنید گاهی لحن‌تون یه خرده تند می‌شه؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی