دل آرام



بایگانی

شنبه, ۷ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

نگاه مبهوت ماه

بر این فاصله ی فرسوده 

نشان قدمهایمان را می سرود

بی تو !
بغضی سنگین
در سینه آسمان
نشسته است...

نمی دانم چرا اینقدر همین کلمات ساده عمیق هستند که بی وقفه بر دل مینشینند..

De tierra lejana  Venimos a verte
Nos sirve de guia La Estrella de Oriente

Estribillo
O brillantestrella que anuncias la aurora No nos falte nunca tu luz bienhechora yen la tierra amor
Gloria en las alturas al Hijo de Dios Gloria en las alturas Al recien nacido que es Rey de los reyes Oro le regalo para ornar sus sienes Estribillo Como es Dios el Nino le regalo incienso Perfume con alma que sube hasta el cielo Estribillo Al Nino del cielo que bajo a la tierra Le regalo mirra que inspira tristerza Estribillo



۳ نظر ۰۷ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۷ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
امتحان عملیات واحد

بحث شیرین Adsorption 

 و آدمهای جالبی که عین Fixed bed ازکنار من رد میشوند!
۰ نظر ۰۷ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۶ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

دل خوش سیری چند؟

۲ نظر ۰۶ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۶ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
دستگاه مختصات کارتزین!
کلاغ پرور ترین (x,y) های دنیا!
منحرف ترین خم های زندگی..
فکر های آشفته و حزین
اثبات قضیه ی گرین!
نقطه های محو عشق..

بردار های امید بر دار میرود..و طناب های ایمان بر مدار تظاهر بسته شده اند..

زوایای عشق و خودخواهی متقابل به رأسند اما مساوی هرگز!


تشابه ایدز و خاله زنکی
هر دو پیدا کردن شریک جرم خیالی توسط متهمین است..

پیوند عمیق
PHD و HIV


روزگار غریبی است برادر!
۱ نظر ۰۶ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
نیمه ی تاریک این اتوبوس..
خط ویژه ای برای بیاد نیاوردنت بود..
 نتوانستم سوار شوم
حتی آن زمان که با تردید گفتی برو!

آرامگاه عشق!
... تو که همواره در حین من اتفاق می افتی!


دیروز باشی یا امروز!
من که میدانم..
قصه ام که تمام شود
فردا نخواهم بود..
افسوس.....

Those who are faithful know
only the pleasures of love
 it is the faithless
who know love's tragedies

Oscar Wilde
۰ نظر ۰۵ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
امروز داشتم دست نویس هایم در سالهای قبل را مرتب میکردم..البته خیلی ها رو نمی تونم بنویسم چون کاملا خصوصی اند اما یک برگه دیدم که اسم خیلی از بچه ها توش بود..ماجرا از این قرار بوده که سر کلاس محاسبات دکتر رمضانی ،ناصر یک بیت شعر می نویسد و بقیه ی بچه ها ادامه ی شعر را از زبان خودشان مینویسند..بعضی ابیات زیبایی سروده اند..من نفر دوم در جواب ناصر... این شعر را سروده بودم:
سلام ناصر!
بگو حالت چطور است؟        بگو دستت،سرت،پایت چطور است؟
ببین ناصر!
من از اشعار تو حــالی گرفتم      ولی از خطت اسهــالی گرفتم
به هر بـــاری که استادم بدیدی     من از لبخند او جانی گرفتم!
۱ نظر ۰۵ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
به نظر من شـــام از نون شب هم واجب تره!
۲ نظر ۰۴ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست..
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست
زود باشد
زود باشد که سراغ من تهمت زده را...
از همه شهر بپرسی و ندانند کجاست!

۲ نظر ۰۴ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

خانه خالی است..
شاید بتوان از مجموع ویتامین های غذاهای این روز ها با تقریب خوبی صرف نظر کرد
این روزها چیزی که درست برایم جا افتاده است این است که علی رغم تفاوت های ظاهری خیلی از آدمها شبیه یکدیگرند...شاید به خاطر ایــنه که هر کس دنبال اینه که سریع گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه..این گلیم تیره بختی هاست! 
یعنی اگر من جای سعدی بودم میگفتم:
«بنی آدم عین همدیگرند!»
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک ٬ چو دیوار ایستد در پیش چشمانت ٬

نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم ٬ ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟!

من طرفدار سادگی بی حد و حصرم..طرفدار صداقت بی مرز..طرفدار مظلوم بودن...

Hold my breath as I wish for death
Oh please god,wake me
Now the world is gone I’m just one
Oh god,help me hold my breath as I wish for death
Oh please God help me

۲ نظر ۰۴ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۳ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

عشق یا اعتماد
نمی دانم
چیزی میان ما گم شد
که هرگز
آن را نیافتیم
پس مرا فراموش کن
....
تا کی؟

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند.
و دست منبسط نور روی شانه ی آنهاست.
- نه ٬ وصل ممکن نیست٬
همیشه فاصله ای هست.
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خوابِ دل آویز و ترد نیلوفر ٬
همیشه فاصله ای هست.
دچار باید بود
وگر نه زمزمه ی حیرت میان دو حرف
حرام خواهد شد.
و عشق
صدای فاصله هاست.
صدای فاصله هایی که
                              غرق ابهامند.

There's a gap in between
There's a gap where we meet
Where I end and you begin

And I'm sorry for us
The dinosaurs roam the earth
The sky turns green
Where I end and you begin

I am up in the clouds
I am up in the clouds
And I can't and I can't come down

I can watch and not take part
Where I end and where you start
Where you, you left me alone
You left me alone

۵ نظر ۰۳ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰