دل آرام



بایگانی

يكشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

های در روز عزا حرمت ارباب شکستند
علمدار کجایی . .

۸ نظر ۱۸ دی ۹۰ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

با وحید حرف می زنم و می دانم
که این شوق ، اثر دم مسیحایی جمهوری اسلامی عزیز است..
من آستانه ی شریف ضریح مطهر آقا علی بن موسی الرضا (روحی له الفداء)
را با هیچ جا عوض نمی کنم..
من خاک حرم حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها را
از چشمم دور نمی کنم..

۱۳ نظر ۱۱ دی ۹۰ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۹ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار
دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری ...


پ.ن :‌ رب لا تواخذنی بما یقولون
و اجعلنی افضل مما یظنون
و اغفرلی ما لا تعلمون..

پ.ن :  قبلا فکر می کردم که
دلم در تنهایی تو را بهتر می بیند
اما حالا گمان می کنم بین همه ی این شلوغی ها
و در سرمای همهمه ی این حرف ها
چشم هایم بهتر به عشق تو گرم می شود..

من هم می توانستم که تو را نبینم..
و این لطف تو بود که
نمی دانم به چه حقی از وقتی که حتی نمی دانم
همراه من بود..
الحمدلله الذی هدانا لهذا
و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
...
و امید دارم که
و یزید الله الذین اهتدوا هدی ..

پ.ن :  قلبم را وقتی از آدم ها پنهان می کنم
می دانم که تو بهتر از من می دانی که
چه در دلم می گذرد..

اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین

۴ نظر ۰۹ دی ۹۰ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۵ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس ...


پ.ن :  عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل
سوره مبارکه قصص
آیه ی شریفه ی ۲۲ 

به اشکی که در قنوت می لغزید قسم
و به نمازهایی که ساعت خواب می ماند
اما لطف تو نه ...
من بنده ی تو ام.
و امید دارم به رحمتت که
نجاتم بدهی از عذاب آن روز سخت...

۳ نظر ۰۵ دی ۹۰ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را ...



پ.ن : امام تا آخرین لحظه هر کس را که در مصیبت او بی قراری می کرد
تسلیت می دادند...حتی به حضرت زینب (سلام الله علیها) چند نوبت
توصیه به صبر و شکیبایی می کنند..
اما وقتی خود عازم میدان می شود..وقت خداحافظی از دخترش سکینه..
در مقابل بی تابی او می فرماید :

سکینه جان..قلب پدر را آتش نزن . ..

پ.ن : قرآن حتی در بحث با کفار..از انصاف خارج نمی شود.
اما این روزها به وفور می بینم که بچه های مذهبی و مقید به اصول
در برخوردهایشان زیاده روی و بی انصافی می کنند..
خیلی از دوستان در شورش بد اخلاقی رسانه ای که در چند سال گذشته
انجام شد...به آدم های پاک و بیگناه تهمت دزدی و غیره زدند.
و حالا می بینند که رئیس قافله خودش چطور کج رفته است..
البته ما اکثر العبر و اقل الاعتبار

پ.ن : اصولا نمی دانم چرا ما بذر اختلاف در دلمان خوب جوانه می زند
و اگر دقت کنیم از همین راه تقریبا بین اکثر چهره های مطرح سیاسی
اختلاف و تفرقه پیش آورده اند..و البته اینها همه از یکجا آب می خورد..
مدام از هم بدگویی می کنیم..مدام تفاوت سلیقه ها رو به دعوا و
دعوا ها را با جدل و اتهام پراکنی تبدیل می کنیم.

و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء
فالف بین قلوبکم
فاصبحتم بنعمته اخوانا
...

البته گوش شنوایی ظاهرا نیست..

پ.ن : به فرموده امیرالمومنین
کسی که در راه حق به اشتباه می رود
همانند کسی نیست که در راه باطل است..

حالا بهتر معنای آن کلمات رهبرم را
در خطبه های نماز جمعه
بعد از ماجراهای انتخابات و انتصابات
درک می کنم ..

۱۸ نظر ۲۳ آذر ۹۰ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

السلام علی الرضیع الصغیر



...

۳ نظر ۱۲ آذر ۹۰ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

امام سجاد روحی له الفداء می فرماید که در شب عاشورا
کنار عمه ام زینب نشسته بودم و او مداوای من میکرد.
حضرت اباعبدلله در خیمه خویش مشغول اصلاح شمشیر خود بود..
و زمزمه می کرد :
یا دهر اف لک لک من خلیل
کم لک بالاشراق و الاصیل

من صاحب او طالب قتیل
و الدهر لا یقنع بالبدیل
..

و این اشعار را دو یا سه بار تکرار کرد.. و من مقصودش را
دریافتم و گریه راه گلویم را بست و بغض در سینه ام حبس شد
ولی جلوی اشک خود را گرفتم ...
اما عمه ام زینب . .
وقتی این کلمات را شنید..پریشان و گریان به خیمه ی برادر رفت..
تا اینکه به حسین (علیه السلام) رسید و با گریه می خواند :

واثکلاه لیت الموت اعدمنی الحیاة
الیوم ماتت فاطمة امی
و علی ابی
و حسن اخی...
وا مصیبتا..ای کاش مرگ مرا نابود ساخته بود ..
امروز مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفتند..

در این هنگام امام حسین (ع) خواهر را به آرامش فرا خواند..
زینب سلام الله فرمود : یا ابا عبدالله .. آیا کشته می شوی؟ جانم بقربانت.

و ترقرقت عیناه و قال :

لو ترک القطا لیلا لنام . ..

پ.ن‌ : در چند مکان مختلف در بین راه از مدینه تا مکه و بعد تا کربلا
امام اشاره می کنند به تقدیر الهی که 
و فدیناه بذبح عظیم...
و برای ما که در رکاب حسین (ع) نبودیم تا جان خود را تقدیم کنیم
تا لااقل سپری باشیم برای تیری که قلب حضرت را شکافت..
همان تیری که هرگز حضرت نتوانست از قلب نازنین اش بیرون بکشد..
برای ما .. کمترین وظیفه این است
که نگذاریم حادثه ی عظیم کربلا فراموش بشود..
و بدانیم مجلس امام حسین (ع) از بزرگ ترین شعائر الهی است..
حتی از صفا و مروه هم بزرگ تر ..
که امام حج را برای آن نیمه رها کرد.

پ.ن : آن دم آخر که حضرت از شدت جراحت روی زمین افتاده بودند..
به سختی به شمشیر تکیه دادند..
با این حال هیچ کس جرات نداشت نزیک به حضرت بشود
و حمله کند 
و می ترسید که هنوز رمقی در بدن پسر علی باشد..
پس شمر لعنه الله علیه که این حالت بدید
دستور داد تا به خیمه های حضرت هجوم ببرند ..
تا معلوم شود که چقدر از توان حضرت باقی مانده..
و همانجاست که امام آن جمله ی معروف را می خواند که

ان لم یکن لکم دینا فکونوا احرارا فی دنیاکم...

و بعد امام سنگینی در سینه ی خود احساس می کند..

و الشمر جالس علی صدرک ..
و مولغ سیفه علی نحرک . ..
قابض علی شیبتک بیده
ذابح لک بمهنده ..
۱ نظر ۱۲ آذر ۹۰ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

احمد عزیزی  خطاب به امام خامنه ای (سلم الله نفسه)
می سراید که :

سلام ای وارث خون شهیدان
حسین سرزمین بایزیدان...

و من فکر می کنم که گاهی مردم درست مثل ایهام
این بیت ..دو دسته اند..
آنها که بایزیدند و آنها که با یزیدند ...

و الله یهدی من یشاء الی صراط المستقیم
...

۱۳ نظر ۲۵ آبان ۹۰ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

تو را عاشق شود پیدا
ولی مجنون نخواهد شد...



پ.ن :
یا رئوف یا رحیم ..

پ.ن : جمع شده ایم دور هم و نزدیک عید غدیر است
اما چند قدم آن طرف تر
دستم می رسد به کتاب مقتل..
..
به خدا که کسی نفهمید اشک هایم را
میان همهمه ی لبخندهای دوست داشتنی..
میان اینکه دلم می خواست
همانجا با تو باشم..
و
این معجزه ی من نیست..
این سحر اسم تو است که این روزها
تا به من می رسد
چشم هایم بی قرار می شود..

پ.ن : حال از زبان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از زبان آنکه شنید از زبان دوست ..

حتما می دانی..که چقدر بی تابم

۱۰ نظر ۲۲ آبان ۹۰ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

چه شب است یارب امشب که ستاره ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم..

پ.ن :فراموشم نکرده ای .. اما انگار
قسمت نیست تا قبل از مرگ
دیداری باشد..
حالا نپرس که چرا هر قلمی
را با این مطلع امتحان می کنم که
در غربت مرگ بیم تنهایی نیست
یاران عزیز آن طرف بیش تر ند ..

۳ نظر ۱۸ آبان ۹۰ ، ۰۰:۳۰