« اگر در صحنه نیستی، هر کجا که میخواهی باش»
اگر در آنجا که باید شاهد باشی و حاضر، نیستی!
هر کجا که میخواهی باش؛
« چه به شراب نشسته باشی، و چه به نماز ایستاده باشی»
هر دو یکی است!!!
برای استحمار کردن، همیشه تو را به زشتیها دعوت نمیکنند
که نفرت زشتیها تو را فراری بدهد و متوجه آنجایی کند که باید متوجه شوی.
گاهی اوقات تو را دعوت میکنند به « زیباییها »، برای کشتن یک حق بزرگ،
حق یک جامعه، یک انسان،
گاه دعوتت میکنند که سرگرم یک حق دیگر باشی
و یک حق محق دیگر را میکشند.
علی شریعتی *
* تنها دلم می خواهد در صحنه باشم
که هم به شراب نشسته
و هم به نماز ایستاده ام...
پ.ن : عشقی که به عطر یاس ماند...
پنهان چه کنم که آشکار است...
بعضی وقت ها از شادی دلت می خواهد پرواز کنی
مخصوصا وقتی
هیچ دلیلی ندارد...!
لااقل از آن دلیل ها که همه دارند...