و لاراقبوا فیک اثاما فی قتلهم اولیائک
و نهبهم رحالک
و انت مقدم فی الهبوات و محتمل للاذیات
قد عجبت من صبرک ملائکة السموات
و تو همچنان گرماگرم نبرد و در دل گرد و غبار
به پیش می تاختی و سختی ها را تحمل می کردی
تا آنجا که فرشتگان آسمان از صبر و استقامت تو
شگفت زده شدند...
و لم یبق لک ناصر
و انت محتسب صابر
تذب عن نسوتک و اولادک
فهویت الی الارض جریحا
تطولت الخیول بحوافرها
و تعولک الطغاه ببواترها
و تو را یاری دیگر نمانده بود
و تو صبورانه همه چیز را به خدا واگذاشتی
و از اهل حرم و فرزندانت دفاع کردی
تا اینکه تو را از اسبت سرنگون ساختند
و با بدنی سراسر جراحت و زخم
بر خاک افتادی
در حالیکه دشمن با اسب هایش
بدن تو را لگدکوب کرد
و آنها با شمشیر به بدن تو
حمله ور شدند..
و الشمر جالس علی صدرک
و مولغ سیفه علی نحرک
قابض علی شیبتک بیده
ذابح لک بمهنده
...
و شمر ملعون بر سینه ی تو نشست
و شمشیر بر گلوی تو نهاد
در حالیکه با دست کثیفش
محاسن شریف تو را گرفته بود
سر از بدنت جدا می کرد ...
السلام علی المقطوع الوتین
سلام بر آنکه شاهرگش بریده شد..
السلام علی المحامی بلا معین
سلام بر آنکه در حمایت از دین تنها ماند
السلام علی الشیب الخضیب
سلام بر آنکه محاسن خود به خون شست..
السلام علی الخدّ التریب
سلام بر آن صورت به خاک افتاده..
السلام علی البدن السلیب
سلام بر آن بدن که لباسش را به غارت بردند
السلام علی الثغر المقروع بالقضیب
سلام بر آن دندان که با چوب خیزران بر آن ضربه زدند
السلام علی الراس المرفوع ..