خوش تر از نقش تو در عالم تصویر نبود...
محمد رسول الله
و الذین معه اشداء علی الکفار
رحماء بینهم
تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا
سیماهم فی وجوههم من اثر السجود..
فتح ۲۹
خوش تر از نقش تو در عالم تصویر نبود...
محمد رسول الله
و الذین معه اشداء علی الکفار
رحماء بینهم
تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا
سیماهم فی وجوههم من اثر السجود..
فتح ۲۹
من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد..
من که شب ها ره تقوی زده ام با دف و چنگ
این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد..
پر کن پیاله را ..
پ.ن : «یا ایها العزیز..مسّنا و اهلنا الضر و جعنا ببضاعة مزجاه
فاوف لنا الکیل و تصدق علینا
ان الله یجزی المتصدقین »
ای عزیز مصر! ما و نزدیکان ما را سختی فرا گرفته است
و با کوله باری تهی نزد تو آمده ایم
پیمانه هایمان را پر کن
و بر ما مرحمت فرما
که خداوند بخشندگان را دوست دارد..
گفتی که حافظا دل سرگشته ات کجاست
در حلقه های آن خم گیسو نهاده ایم..
قنوت آخری را هیچ یادم نمی رود که :
ربنا انک جامع الناس لیوم لا ریب فیه
ان الله لا یخلف المیعاد..
اسراء- ۸۷
پ.ن : بر من که صبوحی زده ام .. خرقه حرام است..
داده فتوا ...
عاشقان را ..
سر شکستن واجب است!
چوب محمل شاهد این مدعای زینب (س) است...
آی رفیق نازنین..فکر نکن نمی فهمم اشکی را
که در چشمت حلقه زده بود و نگاهت را دزدیدی
که عشقت مخفی بماند برای روز مبادا ...،
وقتی که داشتم ماجرای علی اکبر را می گفتم
آن وقت که از شدت تشنگی..و یا نمی دانم برای آنکه
صدای گرم و مهربان پدر را باز هم و شاید برای بار آخر
بشنود .. طلب آب کرد.. و پاسخ شنید که :
به زودی به دست جدت سیراب می شوی..
و به زودی نوایی بود به قدمت تاریخ که :
یا ابتاه..علیک منی السلام.
هذا جدی یقراک السلام
و یقول : عجّل القدوم علینا ..
در حق من لبت این لطف که می فرماید
سخت خوب است
ولیکن قدری بهتر از این..
تا عشق سرآشوب تو ..
پ.ن : کاش فقط چند سال مجنون تر بودم
تا عصمت نگاهی که دل را میان بر می زند..
و تو شاید ندانی شوقی را که وقتی
قرآن را باز می کنم و درست همان اول می آید که
فالله خیر حافظا و هو ارحم الرحمین..
درست مثل دلهره ی شیرین وقتی که
«خدا گواه .. که هر جا که هست..با اویم..»