علی الارائک ینظرون
تعرف فی وجوههم نضرة النعیم ..
« از مادرم بپرس !
گلویم ، شلاق خورده ی کبودی هاست
و مهر سجده ام ،
مزاری گم نام ..
زیر ثانیه های نامی حسرت!
از دیروز بی کسی
تا چشم های امروزی ات
چند قرن حیرت نوری فاصله دارم؟ »
از شرابه های روسری مادرم
سید حسن حسینی