دل آرام



بایگانی

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

الهی ما اظّنک تردّنی ..
الهی فلک الحمد ابداً ابداً دائماً سرمدا ..




پ.ن : اللهم انی اسئلک حبک و حب من یحبک ..
..

دیدی..شعبان هم دارد با شتاب تمام می شود.
و من مضطربم.
و نمی دانم چند رمضان دیگر
با دست های تو فاصله دارم.
.
همان دست هایی که حالا
تنها دل خوشی زندگی ام شده است..
.
.

۴ نظر ۱۷ مرداد ۸۹ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

نامه نوشتن چه سود گر نرسد سوی دوست ..


پ.ن : الم نشرح لک صدرک .

۶ نظر ۱۶ مرداد ۸۹ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی ...



دارم به این ایهام لطیف فکر می کنم .. و اینکه من در خیال تو ام یا
تو در خیال خودت ..

 پ.ن : به بغض در گلو پیچیده سوگند ..  ..

۴ نظر ۱۳ مرداد ۸۹ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

فنفسی مومنة بالله
و برسوله
و بامیرالمومنین
و بکم
یا مولای .. 




پ.ن :‌ جشن است و این حرف ها شگون ندارد.
اما میدانی آقا جان..
من هنوز می ترسم از این چراغ ها و از صدای این کف ها..
می ترسم که تو بیایی و همین ها تو را انکار کنند..
همین ها ..

تنها می دانم
که روزگار مهمی است..
شاید یک قدم اشتباه رفتن
آدم را به دشمن خدا و حجتش تبدیل کند..

من به راه درستی که به فضل الهی
در آن هستم..مغرور نیستم..
مگر -شمر- فرمانده ی سپاه امیرالمومنین (روحی له الفداء) نبود؟
برای همه ی ما امتحان بزرگی است.

و الذین جاهدوا فینا
لنهدینهم سبلنا
و ان الله لمع المحسنین..

۹ نظر ۰۶ مرداد ۸۹ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۲ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

سری دارم فدای خاک پایت ..


پ.ن :‌...
یا من علیه معوّلی
یا من الیه شکوت احوالی . .

۵ نظر ۰۲ مرداد ۸۹ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

مرا بگذار تا حیران بمانم ..



پ.ن :
 
میان همهمه ی آدم ها
هر چند ساکتی و آرام
درونت بیداد می کند
..
..
زمزمه ام شده است
کلام مولایم حسین (روحی له الفداء)..
..
شاید کسی از دور ببیندم
و گمان کند که دیوانه ام..
و شاید تنها راه نجات از
جهنم دنیا
همین دیوانگی است ..
و لب هایت بی تاب تکرار می کنند :  


یا من قل له شکری فلم یحرمنی و عظمت خطیئتی فلم یفضحنی
 
و رانی عن المعاصی و لم یشهرنی
...

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من المستغفرین
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الموحدین
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الخائفین
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الوجلین
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الرّاجین
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الرّاغبین
...

پ.ن :

میدانی..حالا دیگر به همین بغض دل بسته ام.
و می بینم که خدا ..چقدر با من مهربان بوده است..
و من انگار حق همه را به خاطر دارم
غیر از او را ..

یا الله ..
یا من قل له شکری فلم یحرمنی
و عظمت خطیئتی فلم یفضحنی
و رانی عن المعاصی
و لم یشهرنی ..

۲ نظر ۲۶ تیر ۸۹ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

دشمن خویشتنم هر نفس از دوستی او ..



و الحمدلله رب العالمین ..

صافات-۱۸۲

۹ نظر ۲۶ تیر ۸۹ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت ..



اللهم اجعل محیای محیا
محمّد و آل محمّد
و مماتی ممات
محمّد و آل محمّد
... 


پ.ن : ن 
و القلم و ما یسطرون ..

۶ نظر ۱۹ تیر ۸۹ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

قدم آهسته تر بردار ، دلتنگم..


پ.ن : صحبت های دیشب بوی جدایی می داد
حالا دیگر میدانم که کدام شب ها را
باید خوب به خاطر داشته باشم ..

۴ نظر ۱۲ تیر ۸۹ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

همه دانند که سودا زده ی دل شده را
چاره صبر است ولیکن چه کند ..قادر نیست ..



والعصر..
به همین دیروز بعد از ظهر قسم ..
که تمام ترسم این است که
همین طور .. به همین وضع
که قدمی در راه خدا برنداشته ام
عمرم تمام شود.

تو راست می گویی..
من اینجا چه کار می کنم ..
گذشته ام را به قطعنامه بسته اند
و من باید به خاطر مصلحت
لبخندهای ضخیم بزنم..

می دانی
من تمام چند سال و چند ماه و چند روز
ایران نبودنم را ..
در همین -معیشة ضنکا- که قرآن
برای اهل آتش گفته ..
خلاصه می کنم.

لعنت به روزگار من
که دیگر
به لبخندهای تو ربطی ندارد .

۱۱ نظر ۰۷ تیر ۸۹ ، ۰۰:۳۰