نمی دانم چرا هر وقت این آهنگ «بهار دلنشین» بنان
را می شنوم...دلم تنگ میشود...خیلی تنگ..
این آخرین بهاری است که صدای گرم و دلنشین
دوستان را از نردیک حس می کنم...آخر این فصل
بهار من هم تمام می شود...با همه ی خزان هایش...
حالا از ته قلب برایتان می خوانم:
ای که بوی باران شکفته در هوایت
یاد از آن بهاران که شد خزان بپایت...
جز غمت ندارم به حال دل گواهی
ای که نور چشمم در این شب سیاهی
چشم من به راهت ، همیشه تا بیایی
باغ من بهارم ، بهشت من کجایی؟
یا مقلب القلوب را که می شنوم...تمام تنم میلرزد...