دل آرام



بایگانی

۵۴ مطلب در آذر ۱۳۸۳ ثبت شده است

دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
شب یلدا..
روز آخر پاییر...
و افسوس
و صد افسوس
که گربه های حریص اطرافم با چشم های پر فریبشان
نگذاشتند جوجه ها را بشمارم.

دانه های قرمز انار
احساس میکنم در شناخت اطرافیانم
به معراج میرسم..

مهمان های سمج
میهمان جان عزیز است ولی همچو نفس
خفه میسازد اگر آید و بیرون نرود!
۳ نظر ۳۰ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
«مجموعه ی خاطرات جنیفر لوپز»
«دست نوشته های شکیرا»
«فرهنگ اصطلاحات جوانان»
«روزهای زندگی من..»
و....

فرجام اصلاحات

===> و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا  انما نحن مصلحون.

و روزگار چه تلخ و مرگبار تکرار میشود..و مردم همان کلوخ های پرت و پلای سابق با لباس فاخر روشنفکری..مدعیان دروغین دین و ریاکاران با قلب های مریض..شاید بهترین گواه بر آن کلام علی است..آنکه انگار برای همیشه ی تاریخ مظلوم است...
وقتی وصف آدمها را با کلام فصیحش میشنوم..تنم میلرزد..و در قلبم اندوه عمیقی خانه میکند..
انگار اصلاح طلبان انجیر های گندیده برای همه ی فصل ها هستند..

(آنان گمراه و گمراه کننده اند...خطا کار و به خطاکاری تشویق کنندهاند..به رنگ های گوناگون
در می آیند و از ترفند های مختلف بهره می جویند..در هر کمینگاهی به شکار شما می نشینند
قلب هایشان بیمار، ظاهرشان آراسته است و در پنهانی راه میروند  و از بیراهه ها حرکت میکنند..
وصفشان دارو،گفتارشان درمان، اما کردارشان دردی است بی درمان..بر رفاه و آسایش مردم حسد میورزند و بر بلا و گرفتاری آنان می افزایند..
اگر چیزی بخواهند اصرار میورزند و اگر منع شوند پرده دری میکنند...
آنان برابر هر حقی باطلی و برابر هر دلیلی شبهه ای می آورند و برای هر زنده ای قاتلی و برای هر دری کلیدی میسازند..
با اظهار یاس می خواهند به مطامع خویش برسند..و بازار خود را گرم سازند و کالای خود را بفروشند،سخن می گویند اما به اشتباه و تردید می اندازند..وصف میکنند اما فریب میدهند و دروغ میگویند...
در آغاز راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست میکشانند..آنها یاوران شیطانند و زبانه های
سوزناک آتش جهنم)

و چقدر روزگار ما شبیه است..

(ای مردم!
خداوند شما را رحمت کند....بدانید که همانا شما در روزگاری هستید که گوینده ی حق اندک و زبان از راستگویی عاجز و حق طلبان بی ارزشند.
مردم گرفتار گناه و به سازشکاری هم داستانند..
جوانانشان بداخلاق پیر مردانشان گنهکار، عالمانشان دورو و نزدیکانشان متظاهر و سود جویند
ای مردم!
گویا به خیانت اتفاق دارید
و در رفتار ریاکارانه گیاهان روییده از سرگین را می مانید و در دوستی عمیق با آرزوهای بی ارزش به وحدت رسیده اید)


۲ نظر ۲۹ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

هیاهوی پوچ روزهای بیهوده...
گاهی در زمستان آلودگی هوا بیشتر و بهتر دیده میشود/...
و شاید تیرگی نفس های مریض واضح تر..
یاد این شعر اخوان  می افتم که میگوید:
«زمین سرد است و برف آلوده  و تر
هوا تاریک و طوفان خشمگین است
دو دشمن در کمین ماست دائم
دو دشمن میدهد ما را شکنجه
برون سرما،درون این آتش جوع
که بر ارکان ما افکنده پنجه!»


امروز روز خوبی نبود...در یک کلام..

بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره...

۱ نظر ۲۸ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
پیراهن صبر بر تن کردم که محنت را چاره چون آن نباشد
                                                             «تاریخ بیهقی»
۰ نظر ۲۸ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
احساس میکنم...
قافیه را به تمام شعر های نگفته ام
                      غزل های تاریکم
                      قصیده های پر اضطرابم
قافیه را به بند بند این غصه ی کهنه
              به بیت بیت این خانه ی پر دغدغه
باخته ام...

۲ نظر ۲۷ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
۱ نظر ۲۷ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
همیشه وقتی می خوانمش احساس الفت پیدا میکنم...
وقتی همه ی زوایا، تابش تنهایی است..
این آینه است که به سنگ ها مژده میدهد...
که تنهایم و برایشان بهترین فرصت شکستن است!

«تنهایی از تمام زوایا نفوذ کرد
  
  ناباوری بس است

  با سنگ ها بگو:
  
  آینه بی کس است...
» 
۰ نظر ۲۶ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ

گر سر کنم شکایت هجران شکیب نیست..

۲ نظر ۲۶ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
 " مهتاب مرده است ...

   در من ستاره نیست ..

   امّا به چشم تو سوگند می خورم ..

   از آسمان پُرم ... "

۲ نظر ۲۵ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
دیگر اختیارم نیست

توانم نیست...تابم نیست

به خود می پیچم از این رشک

اما خنده بر لب با تو گویم.. اضطرابم نیست!
۲ نظر ۲۴ آذر ۸۳ ، ۰۰:۳۰