Unknown
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
« آری .. من بسیار زیسته ام! »
~ ..سعدی می گوید :
دو عاقل به مویی نگه دارند و
دو دیوانه به زنجیری بگسلند..
۸۷/۰۵/۱۴
بایگانی
- اسفند ۱۳۹۰ (۲)
- بهمن ۱۳۹۰ (۵)
- دی ۱۳۹۰ (۷)
- آذر ۱۳۹۰ (۳)
- آبان ۱۳۹۰ (۷)
- مهر ۱۳۹۰ (۵)
- شهریور ۱۳۹۰ (۲)
- مرداد ۱۳۹۰ (۴)
- تیر ۱۳۹۰ (۲)
- خرداد ۱۳۹۰ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۰ (۵)
- فروردين ۱۳۹۰ (۵)
- اسفند ۱۳۸۹ (۵)
- بهمن ۱۳۸۹ (۵)
- دی ۱۳۸۹ (۷)
- آذر ۱۳۸۹ (۵)
- آبان ۱۳۸۹ (۹)
- مهر ۱۳۸۹ (۶)
- شهریور ۱۳۸۹ (۸)
- مرداد ۱۳۸۹ (۱۰)
- تیر ۱۳۸۹ (۷)
- خرداد ۱۳۸۹ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۸۹ (۱۱)
- فروردين ۱۳۸۹ (۱۲)
- اسفند ۱۳۸۸ (۱۴)
- بهمن ۱۳۸۸ (۱۲)
- دی ۱۳۸۸ (۱۳)
- آذر ۱۳۸۸ (۱۰)
- آبان ۱۳۸۸ (۱۸)
- مهر ۱۳۸۸ (۱۸)
- شهریور ۱۳۸۸ (۱۵)
- مرداد ۱۳۸۸ (۱۴)
- تیر ۱۳۸۸ (۱۷)
- خرداد ۱۳۸۸ (۱۷)
- ارديبهشت ۱۳۸۸ (۲۴)
- فروردين ۱۳۸۸ (۲۰)
- اسفند ۱۳۸۷ (۲۹)
- بهمن ۱۳۸۷ (۲۶)
- دی ۱۳۸۷ (۲۶)
- آذر ۱۳۸۷ (۲۶)
- آبان ۱۳۸۷ (۱۹)
- مهر ۱۳۸۷ (۱۷)
- شهریور ۱۳۸۷ (۱۴)
- مرداد ۱۳۸۷ (۳۰)
- تیر ۱۳۸۷ (۳۳)
- خرداد ۱۳۸۷ (۳۵)
- ارديبهشت ۱۳۸۷ (۱۹)
- فروردين ۱۳۸۷ (۲۳)
- اسفند ۱۳۸۶ (۱۷)
- بهمن ۱۳۸۶ (۱۸)
- دی ۱۳۸۶ (۱۰)
- آذر ۱۳۸۶ (۱۱)
- آبان ۱۳۸۶ (۱۹)
- مهر ۱۳۸۶ (۱۷)
- شهریور ۱۳۸۶ (۱۶)
- مرداد ۱۳۸۶ (۱۴)
- تیر ۱۳۸۶ (۲۰)
- خرداد ۱۳۸۶ (۲۲)
- ارديبهشت ۱۳۸۶ (۲۸)
- فروردين ۱۳۸۶ (۱۶)
- اسفند ۱۳۸۵ (۱۵)
- بهمن ۱۳۸۵ (۲۰)
- دی ۱۳۸۵ (۲۴)
- آذر ۱۳۸۵ (۲۴)
- آبان ۱۳۸۵ (۲۲)
- مهر ۱۳۸۵ (۲۶)
- شهریور ۱۳۸۵ (۱۳)
- تیر ۱۳۸۵ (۱۶)
- خرداد ۱۳۸۵ (۲۵)
- ارديبهشت ۱۳۸۵ (۳۰)
- فروردين ۱۳۸۵ (۲۷)
- اسفند ۱۳۸۴ (۲۱)
- بهمن ۱۳۸۴ (۲۷)
- دی ۱۳۸۴ (۳۷)
- آذر ۱۳۸۴ (۲۳)
- آبان ۱۳۸۴ (۲۹)
- مهر ۱۳۸۴ (۳۲)
- شهریور ۱۳۸۴ (۲۷)
- مرداد ۱۳۸۴ (۳۰)
- تیر ۱۳۸۴ (۵)
- خرداد ۱۳۸۴ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۸۴ (۵۱)
- فروردين ۱۳۸۴ (۳۹)
- اسفند ۱۳۸۳ (۴۴)
- بهمن ۱۳۸۳ (۴۵)
- دی ۱۳۸۳ (۵۸)
- آذر ۱۳۸۳ (۵۴)
- آبان ۱۳۸۳ (۲۰)
من از این آدمایی که برای هر نوشته ی من
یه کامنتی میذارن . یا حتی بیش از یه کامنت میذارن
و حتی با اسم های مختلف کامنت میذارن
خوشم نمی آد.
خیلی عذر می خوام اینقدر راحت می گم.
اما من به بعضی آدم ها آلرژی پیدا کردم...
اگه فکر می کنین من نمی فهمم با یه آی پی
ده تا اسم وجود داره . اشتباه کردین..
فقط دلم نمی خواد خونم رو با اینجور موارد کثیف کنم.
لطفا دیگه کامنت ندین.
یه کامنتی میذارن . یا حتی بیش از یه کامنت میذارن
و حتی با اسم های مختلف کامنت میذارن
خوشم نمی آد.
خیلی عذر می خوام اینقدر راحت می گم.
اما من به بعضی آدم ها آلرژی پیدا کردم...
اگه فکر می کنین من نمی فهمم با یه آی پی
ده تا اسم وجود داره . اشتباه کردین..
فقط دلم نمی خواد خونم رو با اینجور موارد کثیف کنم.
لطفا دیگه کامنت ندین.
۱۵ مرداد ۸۷ ، ۲۳:۴۴
منصوره
منصوره
من همش تو این فکر بودم که چرا اون کامنت بی جا رو الان گذاشتین در حالی که اون موقع جاش بود بزارین
پس نگو شما قضیه ی IPرو تازه متوجه شدین و اینقدر هول بودین که
منتظر یه نفر یه کامنت بزاره و شما سریع کشف جدیدتون و صد البته قابلیت ویژتونو ارائه بدین.
من فکر می کردم شما از قبل می دونستید و دارید سکوت به جا می کنید زهی خیال باطل .
وگذاشتن کامنت های با اسم و بدون اسم من دلایلی داشت که لزومی نمی بینم بگم دیگران رو دیگه نمی دونم .
این با رو ناپختگی کردی
شما فکر کنم اصولا آدم جوگیری باشین نه؟
این وبلاگ با این اسم (دل آرام ) و این آیه مقدس فردی رو می طلبه که از همه نظر شایسته باشه .
نه فردی که بی دلیل از کوره در می ره و نسنجیده بر خورد می کنه (این اواخر کسی کامنت بدی گذاشته بود؟)
دنیای مجازی رو دنیای حقیقیتون قرار ندین که هی می گین خوشم نمی یاد .. خوشم نمی یاد
که آدمهای نق نقو و غر غرو ممکنه نسبت به همه چیز آلرژی بگیرن !!
و در آخر خدا می دونه چه کسانی به خاطر زبان نیشدار شما به این وبلاگ با این اسم و اون آیه پشت کردند
پس نگو شما قضیه ی IPرو تازه متوجه شدین و اینقدر هول بودین که
منتظر یه نفر یه کامنت بزاره و شما سریع کشف جدیدتون و صد البته قابلیت ویژتونو ارائه بدین.
من فکر می کردم شما از قبل می دونستید و دارید سکوت به جا می کنید زهی خیال باطل .
وگذاشتن کامنت های با اسم و بدون اسم من دلایلی داشت که لزومی نمی بینم بگم دیگران رو دیگه نمی دونم .
این با رو ناپختگی کردی
شما فکر کنم اصولا آدم جوگیری باشین نه؟
این وبلاگ با این اسم (دل آرام ) و این آیه مقدس فردی رو می طلبه که از همه نظر شایسته باشه .
نه فردی که بی دلیل از کوره در می ره و نسنجیده بر خورد می کنه (این اواخر کسی کامنت بدی گذاشته بود؟)
دنیای مجازی رو دنیای حقیقیتون قرار ندین که هی می گین خوشم نمی یاد .. خوشم نمی یاد
که آدمهای نق نقو و غر غرو ممکنه نسبت به همه چیز آلرژی بگیرن !!
و در آخر خدا می دونه چه کسانی به خاطر زبان نیشدار شما به این وبلاگ با این اسم و اون آیه پشت کردند
فکرکنم حکایت این سخن سعدی این باشه که :
یک روز جالینوس ابلهی را دید دست در گریبان دانشمندی زده و بی حرمتی می کند و ...
جالینوس می گه اگر این نادان نبود کار وی با نادانان به اینجا نمی رسید.
دو عاقل را نباشد کین و پیکار...