دل آرام



بایگانی

Unknown

يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

و لسوف یعطیک ربک فترضی..



چقدر احمق بودم...
کاش از همان اول می دانستم
آرزوهایی به این زیبایی هستند
که فقط زیبا به دست تو اند..

زندگی با تمام دردهایش
با تمام غصه هایش
و تنهایی هایش
شیرین است
با چشم به دست تو
برای تو داشتن..

۸۷/۱۱/۰۶

نظرات (۱۱)

کاش از اول می دانستم...!   ای کاش.
۰۵ بهمن ۸۷ ، ۱۳:۰۱ دختر پاییز
سلام دوست خوبم.
شعری که نوشتی خیلی قشنگ بود.
به روزم حضور تو در وبلاگم مایه دلگرمیست برایم.
http://vimeo.com/344606
زود باشد که آنقدر به تو ببخشد که راضی و خشنود گردی ..
عاشق این آیه ام

زود به سلطنت رسد  .. هرکه بود گدای تو
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش

که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند...



پ.ن :‌ که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند..
جهان به کام من اکنون شود که دور جهان
مرا به بندگی خواجه جهان انداخت
ماودعک ربک و ما قلی
دیشب قرآن راباز کردم ..همین آمد...
آخرین فرصت می دونی یعنی چی؟
یعنی اگه اونوقت توبه نکنی
دیگه هیچ وقتی نیست..

من می ترسم از آخرین فرصت ها ..
پناه می برم به خدا از اینکه توبه نکرده از این دنیا برم!
...
ای دوست دار توّابان!


الهی من لی غیرک..الهی من لی غیرک..
میدونید بدترین چیز چیه؟
اینه که آدم حق الناسی به گردنش باشه و قبل از مرگش نتونه این حقو ادا کنه..
بدتر از اون اینه که همون کسی که حقش به گردنته قبل از ادای حق بهش بمیره و دیگه فرصتی از خودش به جا نزاره و..
..
هیچ فرصتی!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی