Unknown
يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
و ادعوه خوفا و طمعا ، ان الله قریب من المحسنین
اعراف-۵۶
بابا میگه : مومن اسیر دست خداست الحمدلله...
همه ی شادی ها و مصیبت ها دست آخر فریب است
آخرش یک جا می رویم
و همه یک خاک را لمس می کنیم..
و همه باید یک پرسش را جواب دهیم.
پ.ن : بدبخت تو که هنوز نمی دانی
من شوق هیچ بهاری را نداشته ام
فالگیر دلخسته ی شب..
پ.ن : من از همه چیز
از خودم ٬ از تو .. توبه کرده ام.
و دیگر خم نمی شوم مقابل
هیچ خنده ی بکری..
شده ام نمایشگاه دلها
و نقاشی های تکراری صورت ها..و
هر روز
خودم را بازدید می کنم..
این بود زندگی..
۸۷/۱۲/۰۴
یاد این روایت افتادم:
تقدیم به شما
یکی از شاگردان امام صادق (ع) برای عیادت خدمت حضرت رسیدند و چون حضرت را بسیار بی رمق دیدند اشک از چشمانشان سرازیر گشت امام فرمودند: چرا گریه می کنی عرض کرد چگونه شما را در این حال ببینم و گریه نکنم امام
فرمودند:
(( همانا همه نکویی ها به مومن عرضه می شود اگر اعضای بدن او قطعه قطعه شود برای او خیر است و اگر سر تا سر مشرق تا مغرب را مالک گردد باز برای او خیر است))