دل آرام



بایگانی

Unknown

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

سرم را نیمه از پنجره بیرون کرده ام
هوا هم انگار بارانی است
عاشق این بلا تکلیفی قبل از بارانم...
چشمانم را بسته ام
در این جاده ی از کودکی آشنا
باد به صورتم می خورد
مثل دستی لطیف
بنان می خواند :

قسم به تار موی تو
که از جهان بریده ام من..

۸۷/۱۲/۱۳

نظرات (۲۲)

akhey ...
man kheteri yadam nemiad vali chon hafezam kharaeb:

akhey!
ee .. vb ..
yadet nist?
اونجا که می خوند :
من از خدا کنم تمنا
شراب شادی
بود به راه شب سیاهم ..
یا چیزی شبیه این !
سلام
مذاکرات با ش-ش به کجا رسید؟

تا اونجایی که من شاهد بودم به م-م رسید :دی
این بلاتکلیفی قبل از باران خیلی زیباس...
mb... sherat dare bishtar o bishtar booye hejran mide ha ;)
movazeb bash!
http://301040.blogsky.com
۱۴ اسفند ۸۷ ، ۲۳:۲۷ zdB-zdk-اقلیما-سادات
خوب این آهنگ رو دوست دارم!
ممنون از تذکرتون..عوضش میکنم.. :(
بعدی را باید فرشته ای بنویسد که شبی از آسمان
بر دفترم نازل شده بود و انگار قرار است
برگردد به همان دور دست های نور..

من حالا به تمام لبخند ها و کینه ها
به لحظه لحظه ی آینه ها
کافر شده ام..
ایمان آورده ام به قضاوت جاده .
به دلهره ی معکوس چراغ ها
به گم شدن شیرین چتر ها ..
من ایمان آورده ام به خواب هایی که هرگز ندیده ام..
به دست هایی که هرگز نگرفته ام
به کتابی که هرگز یک صفحه ام را هم نخوانده بود..

می سپارم زین پس :
مشق هایم را تو بنویسی
چشم هایم را تو ببندی
و قطار برود..
خدایا .. امروز هم روز مناجات بود
اما چرا این روزها مناجات ها همه انگار
مجازاتند؟
چرا در محرمانه ترین ساعات عشق
کسی نیست؟
باور مکن که دست ز دامن بدارمت..

باور نکن..حتی اگر همه ی دلیل های عالم
را هم به قیمت روزهای بی حاصل زندگی ام
جمع کرده باشم.
که حالا حتی از نامت هم خجالت بکشم
چه برسد به ..
به دستت..
داشتم وبلاگتو باز می کردم ،نمی دونم چرا مطلبهایی که سال ۸۶ نوشته بودی باز شد.چند تاشو خوندمو الان می خوام بگم که:بزن دستو...
وصال دولت  بیدار ترسمت ندهند
که خفته ای تو
در آغوش  بخت خواب زده

بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم
هزار صف ز دعاهای مستجاب زده ..


بعضی دردها نوازش اند
..
نوازش های به یاد ماندنی ...
......
باید یه فرقی بین نوازشهای معبود و بنده باشه!!!
م ـ ب. لطفا اینجوری ننویس...
دل من ...
نه شما بنویس من دیگه نمی خونم...
فکر کنم باید دوباره باید یه سری به عمو صالح بزنم.همون که کارشو خوب بلده...
التماس دعا.زیاد زیاد زیاد  ):
یوسف از جرم زلیخا مدتی زندان برفت
مهدی از اعمال ما حبس ابد گریده است
..........
سالروز به امامت رسیدن
حضرت حجت بن الحسن العسکری(ع)
را بر شما و تمام دوستانی که به اینجا سر میزنن مبارک باد.
خیلی بده که چند ماهه اینجام و پابوس آقا نرفتم..

خدا کنه فرصتی و همتی باشه.
هر چند

 جان ِ بیمار ِ مرا نیست ز تو روی سوال                    

   ای خوش آن خسته که از دوست ، جوابی دارد . . .
salam haj mamad. dirooz ke sedato shenidam delam vaa shod. khoda omret bede
http://301040.blogsky.com
من کافر شده ام به همه سالهای تا کنون٬ به همه این ورق پاره ها٬ به همه این حقایق نیشدار٬‌ به همه این عاشقانه های دوزاری از سر شکم سیری٬ به همه این آینه های دو رو و به ...
نه من هنوز هم به تو ایمان دارم٬ حالا به همه تو!

پ.ن.
من به یک احساس خالی دلخوشم
من به گلهای خیالی دلخوشم
این "عاشقانه های دو زاری از سر شکم سیری"
و "آینه ی های دو رو "

استعاره از کیه؟
----------------------------


خدا رو شکر...از تراوایی نور میان این همه
غفلت ممنونم..

انما ولیکم الله و رسوله و ..
استعاره یا کنایه٬ هر کدام٬ از خودم! یک مولتی پرسونال که مونولوگ می نویسد!!!

پ.ن.
به قول یکی از آن پرسوناژها٬ گیر ندهید بعد از این همه مدت!!!
از دور دست
رایحه ای کهنه می وزید

پاییز خفته بود

ناگاه
روی ساقه ی
آیینه خم شدم

مرگم شکفته بود..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی