دل آرام



بایگانی

Unknown

يكشنبه, ۲ فروردين ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست
قومی دگر
حواله به تقدیر می کنند..



پ.ن : تو را می سپارم به خواب خوب بعدی..
که باز بی آنکه حرفی باشد
چشمانت خیره شود به واژه های جنون من.
و من از لبخندت جان بگیرم..
باران هم انگار می بارید
درست یادم نیست
محو تو بودم..

۸۸/۰۱/۰۲

نظرات (۹)

من و نادیدن رویت ..... چه کنم؟
darim telephoni sohbat mikonam bahat o comment mizaram!
hehe
http://301040.blogsky.com
گردون پی شکست دل ما فتاده است
این شیشه را
به دست ساقی کوثر سپرده ایم...
دست من گیر که این دست همانست که من
سال ها از غم دستان تو بر سر زده ام..
صبح آمده است‌

تو رفته‌یی‌

عشق آمده است‌

تو نیستی‌

چه می‌شود کرد

رنگ دیوار به پرده‌ها نمی‌خورد

رنگ قالی به هیچکدام‌.
باران می بارید
من از تلاقی ِ باران با حس های خوب می ترسم
این باران  های بی گاه
همیشه انگار سر بزنگاه می بارند
...
اما من منتظر باران چشم به آسمان دوخته بودم...
ولی آسمان محو خدا بود و مرا نمی دید..
دل من از بی بارانی حیران بود...
دل من شاید مرده بود..
dorost yadam nist, mahve to boodam!!!
http://301040.blogsky.com
پیش از آنی که به چشمان تو عادت بکنم
باید ای دوست به هجران تو عادت بکنم
.
.
.
بهتر آن است که چشم از تو بپوشم انگار ،
تا به چشمان پشیمان تو عادت بکنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی