Unknown
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ
فنفسی مومنة بالله
و برسوله
و بامیرالمومنین
و بکم
یا مولای ..
پ.ن : جشن است و این حرف ها شگون ندارد.
اما میدانی آقا جان..
من هنوز می ترسم از این چراغ ها و از صدای این کف ها..
می ترسم که تو بیایی و همین ها تو را انکار کنند..
همین ها ..
تنها می دانم
که روزگار مهمی است..
شاید یک قدم اشتباه رفتن
آدم را به دشمن خدا و حجتش تبدیل کند..
من به راه درستی که به فضل الهی
در آن هستم..مغرور نیستم..
مگر -شمر- فرمانده ی سپاه امیرالمومنین (روحی له الفداء) نبود؟
برای همه ی ما امتحان بزرگی است.
و الذین جاهدوا فینا
لنهدینهم سبلنا
و ان الله لمع المحسنین..
۸۹/۰۵/۰۶