Unknown
چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی ...
دارم به این ایهام لطیف فکر می کنم .. و اینکه من در خیال تو ام یا
تو در خیال خودت ..
پ.ن : به بغض در گلو پیچیده سوگند .. ..
۸۹/۰۵/۱۳
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی ...
دارم به این ایهام لطیف فکر می کنم .. و اینکه من در خیال تو ام یا
تو در خیال خودت ..
پ.ن : به بغض در گلو پیچیده سوگند .. ..
برای vb :
پسرک گفت :
« آقا چسب زخم ! »
- برو پسر جان
زخم من
با چسب تو
خوب نمی شود ...