دل آرام



بایگانی

Unknown

پنجشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ

روز و شب من با خیالت گفتگوها کرده ام
زنده مجنون با امید عشق لیلا مانده است..



بار اول که در مسجد دیدمش ..عکس امام خمینی را در آورد که ببین
من هم روح اللهی ام! ..
گفتم عکست ناقص است..جای عزیز زهرا (س) خالی است..

خمینی ما را از جهل نجات داد
و خامنه ای نگذاشت که به جهالت باز گردیم..

۹۰/۱۰/۲۲

نظرات (۱۰)

قبل از تشریفشان لرزه ای به جانم افتاده بود .. طاقت روی پا ایستادن را نداشتم ..
نزدیک بودند .. خیلی نزدیک...
مولا جان منتظریم تو را تنها برای وجود مبارکت ...
پیام رهبری کاملا بوی جهاد میدهد...
اگر مرد انتقام نیستیم لااقل نگذاریم پرچمی که این شهید بالا برده زمین بیفتد...
.
امشب پیکر مطهر او را به دانشگاه آوردند...
همسر و مادر و پدرش هم بودند...
مثل کوه...
هو الذی انزل سکینه فی قلوب المومنین لیزدادو ایمانا مع ایمانهم..
.
دوستانش هم بودند.. با چند نفرشان صحبت کردم...
میگفتند از بچه های کنگره شهدا بوده و در تمام مراسم های شهدا و اردو جنوب ها حاضر بود...
برای کار انقلاب حرص میخورد و عرق میریخت...
.
یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزاً عظیما...
پیام آقا عجیب بود..

به قول برادر مطیعی :

جان و دل عاشقان نذر رضای ولی
نذر علمدار عشق
حضرت سید علی!

همراز گل های پرپرم
سرباز گمنام رهبرم..


پ.ن : به نظرم باید یک تحول سیاسی در سطح
دولتمردان اتفاق بیافته.
دولتمردان از بچه های انقلابی خیلی عقب ترند
و گفتمان شون مناسب فضای فعلی نیست..
http://bigomaan.blogfa.com/post-88.aspx
ما به عشق تو جوانی می دهیم،ما به پایت زندگانی می دهیم،ما تمام هست و بود و حال را ، در تمنای نگاهت می دهیم.
این عکس منو یاد شعر زیر می اندازه

ای غریو تو ارغنون دلم
سطوت خطبه‌ات ستون دلم
خطبه‌های نماز جمعه تو
نقشه حمله با قشون دلم

چشم از نقش تو نگارین است
می‌نگارد مگر بخون دلم
عقل من پاره می‌کند زنجیر
که به سر می‌زند جنون دلم

من هم از آن فن و فنون دانم
که جنون زاید از فنون دلم
کلماتت چو تیشه فرهاد
می‌شکافند بیستون دلم

وز مواعظ که می‌کنی آنگاه
صبر میزاید از سکون دلم
انقلاب من از تو اسلامی است
که حریفی به چند و چون دلم

بازوان امام آنکه دگر
بی قرین است در قرون دلم
چشم امیدی و چراغ نوید
هم شکوهی و هم شکون دلم

در رکوع و سجود خامنه‌ای
من هم از دور سرنگون دلم
خاصه وقت قنوت او کز غیب
دست‌ها می‌شود ستون دلم

او به یک دست و من هزاران دست
با وی افشانم از بطون دلم
عرشیان می‌کنند صف به نماز
از درون دل و برون دلم

پیرم از چرخ واژگون و علیل
بشنو از بخت واژگون دلم
چون کمانی خمیده ایم لیکن
تیرآهی است در کمون دلم

طوطی عشقم و زبان از بر
جمله ماکان و ما یکون دلم
در ترازوی سنجشم مگذار
ای کم عشق تو فزون دلم

شهریارم لسان حافظ غیب
شعر هم شانی از شئون دلم

جان و دل عاشقان نذر رضای ولی
نذر علمدار عشق،حضرت سید علی
فریاد هل من ناصرت در یاد ماست
یا لیتنا کنا معک فریاد ماست
واقعا متاسفم برای این مرز و بوم که آدمای بی فکری مث شما ترسوها توش نفس میکشن که حتا طاقت شنیدن نظر مخاللفو ندارن!
واقعا جای افسوس و حسرته!!!
شما چرا اینقدر اصرار به توهین کردن داری..
اگه سوالی هست. در خدمتم.
اما اینکه به صورت کاتوره ای آدم بیاد توهین کنه
محترمانه نیست.
نگاه به کامنت هاتون بکنید...ببینید واقعا ارزش جواب دادن
حتی داره یا نه..
حالا من بی فکرم..شما که با شعورید..از اینکه کامنت ها
چه نیتی دارید؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی