دل آرام



بایگانی

Unknown

سه شنبه, ۴ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
پریشان سایه ای آشفته آهنگ
ز مغزم می تراود گیج و گمراه
 چو روح خوابگردی مات و مدهوش
که بی سامان به ره افتد شبانگاه
درون سینه ام دردی ست خونبار
 که همچون گریه می گیرد گلویم

                              ...نمی دانم چه می خواهم بگویم

۸۴/۰۵/۰۴

نظرات (۷)

دلخوش می کنیم به اینکه زمان همه چیز را حل میکند دلمان خوب خوش می شود خوب.
سلام . نمیدونم چرا با خوندن مطلبت نا خود آگاه این شعر در ذهنم تداعی شد.

سکوت چیست؟ سکوت چیست ای یگانه ترین یار؟ سکوت چیست جز رازهای ناگفته......
به من!
دانشیار؟
از راه دوری میام، انگار که خیلی خسته‌م
تنها توی خیابون کنج دیوار نشستم
مثل یه ماهی تو حوض، توی مدار بسته‌م
...
باز هم بگردید...مدتی در نفت نبودند...
امروز چهارشنبه خدمت رسیدیم دانشگاه شریف متاسفانه دیدار حاصل نشد.
دیشب به همراه بچه ها رفتیم جمکران/امروز صبح آمدیم..
توفیق دیدار نداشتیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی