دل آرام



بایگانی

Morning has broken

دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۸۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ

این روزها که می گذرد ، هنوز هم حسرت آن لحظات را با خود دارم
که وقتی بر حافظ تفالی میزدم
آرزویی در پی آن نهفته بود که تنها خود از آن خبر داشتم...

صبر ، وقتی ردپای عشق را احساس می کرد
تردید ، با مهربانی
زانوی شکست ناپذیرش را به خاک پیوند می زد...

شیرینی آن زخم زبان های دوستانه کجا و
طعم گس این لبخند های عاریه کجا...



پ.ن : ‌اینم نتیجه ی تفال بی نیت!

۸۵/۰۳/۲۹

نظرات (۱۶)

به جون خودم مال من نیست، و گرنه می دادم مال خودت باشه. این یک بار را پا رو نفست بگذار و من را نپیچون!
تو هیچ یادگاری پیش من نداری!
تا حالا به این فکر کردی؟

به هر صورت اون کتاب مال منه:دی
من بعد چه سود ار قدمی رنجه کند دوست
کز جان رمقی در تن رنجور نمانده است ...
صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز

که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم . .  .

آهای ای ماه ایستاده در آن دوردست
اگر چشم سیاه پری سیرت من بشوی
صد دانه انار یاقوتی مهرت میکنم

پ.ن۱: از همانها که دانه های سفید دلشان پیداست...

پ.ن۲: ذلک فضل الله یوتیه من یشاء
به گونه ماه ٬


نامت زبانزد آسمانهاست ...
من نگویم که قدح گیر و لب ساقی بوس

بشنو از آنکه بگوید سخنی بهتر از این
تو که کلی از من یادگاری داری.
همین زخم هایی که نشمرده ای!
Plz take a look at my two blogs:
http://www.hovalhaq.blogspot.com/
http://www.hovalhagh.blogspot.com/
حافظ دیوانه فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت...
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه می پنداشتیم..
البته به شوخی از حافظ این چنین یاد می کنی!

برای همین این شعر-سید- را هم که لحن شوخی و البته
جدی دارد برایت می نویسم:

شعر شیرین خواجه ی رندان

از فلک زهر چشم می گیرد

زیر باران سنگ -دردامن-

لعل و یاقوت و یشم می گیرد

تاجی از حلم حیدری برسر

باج از کین و خشم می گیرد

زاهدان را به ریش می خندد

صوفیان را به پشم میگیرد!!
سلام.نیت انگار پنهان ترین سختی کار است .. یا علی
حاجی سلام
۳ هفته مونده تا بیام پیشتون.......
حیف که ماشین دیگه ندارم وگرنه میامدم دم خونتون با موبایل یه زنگ:
محمد جان بپر پایین......مگه هنوز از طبقه ۲۰ راه نیفتادی؟؟؟

بعدش هم یه آهنگ سراج و بعدش هم یه ساعت تو ترافیک...
آخ که چه حالی میده....
راستی محمد جان اینجا اصلا صدا نمیاد....آرزوم اینه که یکی بیاد دم خوابگاهمون با ماشین بوق بزنه....جدی میگم

خیلی مخلصم
تا بهترین ها
برو تو وبلاگ هومن از خودت دفاع کن D:
Khordad 31
Watching world cup and lossing it all was less painful around you guy. Hopfully in four years we will  watch it together again.  
hobab!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی