دل آرام



بایگانی

Unknown

سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۸۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ

سخنی بگوی با من ، که چنان اسیر عشقم...

پ.ن :‌ هدف از زندگی غرق شدن در طراوت نگاهی است
که مهربانی آن هرگز کهنه نمی شود...

۸۵/۰۴/۲۰

نظرات (۶)

سلام علیکم
خسته نباشین
خیلی زیباست احسنت دستتون درد نکنه
اگه اون نگاه مهربون لطافت عشق تو رو درک نکرد چی؟
این روزها به نگاهها هم نمیشه زیاد اعتماد کرد .
نه .
ولی شاد هنوز بشه لابلای نگاههای کسی چیزهای قشنگی رو خوند
نمیدونم


سلام.عزیز آن که بی خبر .. به ناگهان رود سفر .. چو ندارد دیگر دلبندی .. به لبش ننشیند لبخندی ... یا علی
۲۱ تیر ۸۵ ، ۰۵:۰۹ عاطفه سنگ تراشان
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
سلام
راستش میدونید منم بعضی وقتها قسمت نظرات و حذف میکنم ولی وقتی میرم جایی و مطلب زیبایی میخونم و یه حس قشنگ میاد سراغم و میخوام که نظرم و بذارم برا صاحب خونه ولی میبنم که صاحب خونه جایی برا نظرات نذاشته ... اولین اتفاقی که برام میفته اینه که اون حس قشنگه یهو قلمبه میشه تو گلوم و در نتیجه را تنفسم و میگیره و سپس اینجوری میشود که اینگونه میشود یعنی منظورم اینه که نفسم بند میاد ! وای ... چقد حرف زدم.
در مورد دوست موریتانیاییتون چیزی نمیتونم بگم جز اینکه سرم و تکون بدم ولی در مورد اون شعر  ===> خیلیی به دلم نشست واقعا زیبا بود.
شاد ... پیروز ... سرفراز در پناه حق باشید.
دم بزن ای غنچه باغ ازل
تا نفس خاک معطر شود ... سید

یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی