دل آرام



بایگانی

Unknown

سه شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۸۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ

با همان زنگ عجیب موبایل
از خواب بلند می شوی
-سوی دیار عاشقان ، سوی دیار عاشقان...

هر چند تمام مدت بین خواب و بیداری بوده،
چشمانت به سختی باز می شوند
نگاهی به ساعت می اندازی
چند دقیقه به شروع کلاس عصر بیشتر نمانده
تمام ذهنت را مرور می کنی
هیچ نقطه ی دلخوشی باقی نمانده است
حالا دیگر چند دقیقه هم از کلاس گذشته...
 سحر را هر چند بیدار بودی
دست و دلت به خوردن نرفته بود...
چشمانت را دوباره باز می کنی

چند ساعتی از افطار گذشته و همه جا تاریک است...
 برای نماز بلند می شوی
با خرما روزت را تمام می کنی
چشمانت را دوباره می بندی
ملودی نوازشگری را زمزمه می کنی...

- به خدا کز غم عشقت نگریزم
اگر از من طلبی جان نستیزم

نازنینا نظری کن!
منم این خسته ی راهت
شرر افکنده به جانم
صنما!
برق نگاهت!

سحرم روی چو ماهت
شب من، زلف سیاهت

- به خدا بی رخ و زلفت
نه بخوابم ، نه بخیزم...

 

۸۵/۰۷/۱۱

نظرات (۹)

۱۱ مهر ۸۵ ، ۱۳:۳۸ اسیر فراق
عاشقی سخت سخت است...
محمد هر کاری می کنی عیبی نداره فقط حواست به خوردنت باشه. من تجربه اش رو دارم که بهت می گم.
سلام
یه سوال : شما چطور موزیک انداختید رو وبلاگتون! میشه راهنمایی کنید. مرسی
zemne taide nazare sadegh,mokhalefate khodemoun ro ba teorize kardan tanbali,khosousan ba rang o bouie erfani ro elam mikonim.
کجاش عرفانی بود؟
عرفان اصلا چیه؟

اصلا هم تنبلی نیست
توضیحش برای من سخت است
اما میدونم تو می فهمی!
پس بیخود خودت رو به ندونستن نزن!

اونچه به نظز تو تنبلی میاد
به نظر من معنیش فکر کردنه!
که داری کجا میری!

نمی خوام اینقدر احمق باشم
که این فرصت رو به خودم ندم!!
در راستای اتفاقی که برایت حادث شده است شعری سروده شده که تقدیم می دارم:

تنبل همیشه خوابه
جاش توی رخت خوابه

پاشو پاشو بیدارش کن
از رخت خواب جداش کن
سلام
آفتاب مهربانی است سایه تو بر سر من
نفرینت منو گرفت!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی