دل آرام



بایگانی

Unknown

يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۸۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ

سخن عشق تو بی آنکه برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می دهد از حال نهانم

گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
باز گویم که عیانست چه حاجت به بیانم

من در اندیشه ی آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم

نه مرا طاقت غربت ،
نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری

که جز این چاره ندانم...



این عکس خیلی برای من خاطره دارد...

در بیابان جنون از راهزن اندیشه نیست
کاروان در کاروان سنگ ملامت می رود

هذا مقام العائذ بک من النار

قسم به نگاهت...

پ.ن :‌ دلم برای حمید و وحید تنگ شده
...
خیلی سخته بفهمی وقتی برمیگردی هم
نمی تونی ببینیشون...

دنیای بی رحم..

۸۵/۰۹/۰۵

نظرات (۲۲)

۰۵ آذر ۸۵ ، ۰۸:۳۹ نیم مات ولی شفاف
قشنگی دنیا به همین وقت و بی وقت بی وفایی هاست!
چقدر زندگی بی مزه بود اگه این ها نبود!
ولی کاشکی الان نبود! نه؟ نه؟
خوب می فهمم...
محمد جان بلیط رو گرفتی دیگه؟
باز خوبه حمید هست هنوز !
ایشالا که بهت خیلی خوش بگذره
جای من رو هم خیلی خالی کن
"یا که آن سرخی سیب

یا که این خنجر سرخ

بنده چند خدا باید بود؟

هیجانیست بشر!"
ببین هومن!
دو تا نکته هست که توجهت رو بهش جلب می کنم
یکی اینکه من الان تهران نیستم
و حمید الان تهرانه!
دوم اینکه وقتی که من میرم تهران
من تهران هستم
اما حمید نیست!

فکر کنم خوب توضیح دادم
نه؟
راستی هومن
تو کی داری میای اینجا دقیقا
و کی برمیگردی؟

اگه بتونی بعد از سوم ژانویه هم
باشی که دیگه غوغاس!
سلام. ای ساربان آهسته ران .... او می‌رود دامن کشان/من زهر تنهایی چشان/ دیگر مپرس از من نشان/ کز دل نشانم می‌رود ..... به دنبال محمل چنان زار گریم / که از گریه ام ناقه بر گل نشیند ... یا علی
محمد تازه گرفتم ماجرا چیه ! :دی

تازه فهمیدن دنیا چقدر بی رحمه..
اول یه ذره کمتر در نظر گرفته بودم : دی

محمد جان از 28 دسامبر تا 3 ژانویه هستم
خیلی دوست داشتم بیشتر بمونم اما دیگه بلیط گرفتم

محمد تو کی میری و کی بر میگردی؟
به بروبچ عزیز شریفی سلام مخصوص منو برسون
عجبا
حالا یه روز دیر بری چی میشه!

هومن امروز به دو تا استادا زنگ زدم
هیچ کدوم نمی دونستن من کجام!:دی

یکیشون می گفت فکر کردم رفتی زیر پرچم:دی
من گفتم الان زیر پتو هستم چون هیتر اتاقم خرابه:دی

راستی هومن!
می گم بی خیال پاریس بشو بیا دوتایی بریم تهرون:دی
من برات تعریف می کنم پاریس چه شکلیه:دی
حاج محمد قهرمان سلام
تو پس دقیقا هموت 3 ژانویه بر میگردی....چه حیف میشه
حالا نمیشه یه روز زود تر برگردی؟ من برات تعریف میکنم تهران چیجووریه ؟ :دی (توجه به نگارش چیجووریه داشته باشید ! و درست  تلفظ کنین)
میگم محمد این دنیا چقدر بی رحمه ...

ببین هومن!
من بلیطم رو عوض کردم
به دوم ژانویه!

ببینم کم میاری یا نه!
جدی افتاده دوم!
می بینمت انشاالله
حاجی دمت گرم ........... جواب گرفتم
میذارم به حساب هدیه روز شکرگزاری      :دی
دیر نکنیا !
بابا محمد صدرا..تورو خدا ازین پستا نکن!..اینجا دقیقا یک روز ما رو....
با این دلتگی کردن هایتان یواش یواش دارید مارو از این که قدم در راه شما بگذاریم  پشیمون می کنید.........ولی من بیشتر از یه چیزهای دیگری می ترسم
نه بابا!
اینجا کلی هم خوبه!
البته نه برای امثال من.
خیلی از کسانی که میان اینجا
زندگی شخصی براشون اینقدر مهم
هست که بی خیال همه گذشته و شخصیت
قبلیشون بشن!

اینطوری بعد از یه مدت حتی دیگه دلت
نمی خواد برگردی یه سر به خاطرات قبلیت بزنی!
میتونی هم همه اش به چیزای خوب فکر کنی
آخرش هم میشه ور دست(بخونین ...!)  یه استاد که نامش
رو برات بزرگ کردن(فوقش!) یا یه دانشگاه که نامش
رو بزرگ کردن...
آدم ها با این چیزها بزرگ نمیشن!

یه روز یه دوستی می گفت :
تو رفتی اونجا داری درست رو می خونی و
پیشرفت می کنی ما چرا باید همه اش
به غصه هات گوش کنیم...

این جور دیدها همونهایی است که من حتما بهشون
توصیه می کنم بیان اینجا
چون تمام تواناییه فکریه اونا در این حده که یه نوکر خوب
باشن!
تازه برای کشور خودمون هم مفیده چون غر غر زدن هاشون
تموم میشه!
ایران که هستن همه اش حرف و ایراد و...
بدون اینکه ذره ای بفهمن که این خودشونن که
سربار ملت شدن!

آره ...اینجا برای ادامه تحصیل خوبه.
هنوز هم می گم که از نظر علمی هیچ وقتم رو تلف نکردم
اما از خیل جهات دیگه خیلی چیزا رو از دست
دادم...
اومدم کنار آدمهایی که (مخصوصا فراریان ایرانی!)
که ثانیه ای نمی تونم تحملشون کنم که همه اش عقده ان!
آدم هایی که توی خواب هم نمی دیدن که
کنار من باشن!!!

دوستای خوب و مومنی رو از دست دادم
که تمام پیشرفت و کوفت و زهر مار این دنیا
رو با یکیشون عوض نمی کنم!!!

خوبه؟؟
پشیمون نشین..خوب؟؟
دام هستی نیست زنجیری که نتوان پاره کرد
اینقُدُر افسردگی از همّت نامرد ماست ... ( بیدل )
avalan prety lady na o prety woman!
sanian oun moghe ke gofti dard hormat dare,goftam hokman mikhad sofreie pahne delesh ro jam kone.darigh!
salesan, n bar behet goftam bar o bandilet ro jam kon,bia shabdolazim(!!!) ie sari be ma bezan goush nemidi ke.
ghamet nabashe!oun rafigheie mouritaniait ro ham mitouni birai!
یه حامد ع!

اولا که به قدرت ال.. سلام برسون!
ثانیا اینکه
تو رو بچه های شابدوالعظیم هم
دیگه تحویل نمی گیرن!
از من چه انتظاری داری:دی

ثالثا اگه درد رو اینا میدونی
بهتره همون متز بمونی!‌:دی
حاجی بازو جان سلام
دمت گرم
خیلی خوشحالم که میتونم ببینمت
چقدر حیف بود اگه میومدم و نبودی
یه اسکیت با برو بچ  فرانسوی جور کن بریم بزنیم تو رگ :دی

محمد راستی این همون عکسه نیست که با اولین پرینتری که برامون خریدی من پرینت گرفتم کلی شاد بودیم!؟‌ :)
:ثانیا اینکه
تو رو بچه های شابدوالعظیم هم
دیگه تحویل نمی گیرن!
از من چه انتظاری داری:دی

ie kore khar talabet!
راستی حامد :دی
این پریتی ات یه ت کم داره!

من احتمال میدم توی عمرت
پریتی ندیده باشی!
یا اگر هم دیدی یه ت کم داشته!!! :دی
are dige!oun moghe ke to dashti miss mouritani ro negah mikardi ma be omide saltanate zamin kalamoun pain boud va zekr migoftim!!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی