دل آرام



بایگانی

Unknown

دوشنبه, ۸ مرداد ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ

شبم - گاه و بی گاه-
نورم تویی!
معمای نزدیک و دورم تویی...

ز عالم گذشتم ولی
از تو نه !
گذرگاه صعب العبورم تویی..

از این غیبت تلخ جان می برم
از آنجا که شور حضورم تویی!



پ.ن : رسول امین ظهورم تویی...

اشهدک یا مولای...

***
بعضی وقت ها به رابطه ی پیچیده و ساده ی خودم
با زندگی و بقیه ی آدم ها فکر می کنم!
دلیل این لبخند دائمی را نمی فهمم
اما نمی توانم ترکش کنم...

پ.ن : به من می گوید : آرزوهای آدمی را هم
روی پیشانی شان نوشته اند...

عمر آدمی را هم...!

پ.ن : یاد آن داستان شاه و کنیزک مولانا می افتم که
پیر و سالک شهر موجب شفای معشوقه ی شاه گردید
اما دست آخر شاه در دلش به آن رسید که معشوق
همان پیر است ...

~ شنبه ، آقای قرائتی می گفت :‌مولوی دروغ گویی بیش نیست!!!

***

پ.ن : اگر دختر بود اسمش را بگذارید : زینب
که گواه شود بر تنهایی تاریخ ...
و صبر کند بر غربت خاک

دیشب زیارت مفجعه را می خواندم که :

بابی و نفسی له الفداء
بابی المهموم حتی قضی
بابی العطشان حتی مضی
بابی من شیبته تقطر بالدماء

السلام علی من بکت علی جسد اخیها بین القتلی
..
السلام علی من رکبت بعیرا بغیر وطاء...

۸۶/۰۵/۰۸

نظرات (۶)

محمد جان دعل که یادت نرفت؟ خیلی بهش نیاز دارم !

میبینمت زود
دعا is equal to  دعل :دی
سلام محمد
تا نرفی یه کاره واجب باهات دارم... باید ببینمت
دویمن تو دعوت نامه ی persiangig داری؟ اگه داری یکی واسم بفرس. ممنون میشم
به مهدی :

احتمال بده که مثلا من دو تا دوست به اسم مهدی
داشته باشم!
حالا اصلا فرض کن یکی..ایمیلت رو بده لاقل!!!
محمد سلام
اینبار میگم  ای میلت رو چک کن اما خبر خوبی دارم
برات foreward کردم


اگر حسین من توئی سرت کو.....
آها حالا شد!این آهنگ خوبه!:دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی